محل تبلیغات شما

+ به مامان که تو اشپزخونه بود گفتم شام چی داریم . چی داری درست میکنی ؟

گفت سوپ! گفتم میگم غذا چی داری درست میکنی! میگه سوپ غذا نیست؟ نیست بخدا که نیست .

حالا کنارش ساندویچ هم بودا . ولی خب دچار حس تبعیض شدم والا من میرم دانشگاه به من ناهار اینطوری ساندویچی نمیدن ببرم بعد خواهرم و داداشم میخوان برن ها . هعی روزگار.

+با دال صحبت کردم . اون زنگ زد . و خب نزدیک سه ساعت صحبت کردیم .

به این نتیجه رسیدیم که دنیا به دیوونه هایی مثل ما احتیاج داره!

میدونی دال امروز بهم گفت جایی که الان هستی بیشتر به اهدافت نزدیکه . تا ارزوهای هیجده نوزده سالگی . خب منم قبول دارم که تو مسیرم . نه خیلی دور نه خیلی نزدیک . ولی خب بازم قانع نمیشم که کاری که الان میخوام کنم و بیخیال بشم .

 

+گفت کور و کر و لال فقط کار میکردم . بیخیال شدن و نشدن و نتیجه !

+یه مربع خاکستری جاش روی دیوار اتاقمه . قراره پر از خونه بشه در حد بیست سی تا . میخوام روزای زندگی مو که پر میکنم اونجا علامت بزنم! من تاحالا صد هزار بار به خودم گفتم فلان کنیم و این حرفا. میلیون بار گفتم ادم شو ادم شو ادم شو . کار فلان و انجام بده و انجام ندادم و اینا . و ازین جهت بی نهایت بی اعصابم! اینجا مینویسم بلکم تو معذوریت قرار بگیرم . برای چیزی که میخوام .

ولله که تغییر کردن سخت نیست مستمر انجام دادن و تو همون مسیر بودن سخته .

خسته ام بخدا . در بی رمق ترین حالت ممکن دارم سعی میکنم دست به زانو بگیرم بلند شم . نفس بکشم . شروع کنم . تموم کنم .

+گفتم محقق بودن سخته . گذاشتن عمر بررای ثابت کردن فرضیه ها و فلان ولی میدونی . زمان قلقلک میرزا نیست که . بگردیم دنبال مساله ! یه عالمه مساله ی نیمه تموم هست که ما میتونیم تمومش کنیم . 

 

+ بسیار غلط املایی دارم اما بیخیال!

از عمو پورنگ تا هوشنگ ابتهاج

دل پر از شوق رهاییست ولی ممکن نیست ..

آقا قاضی ... ما که رهات نمیکنیم!

گفتم ,تو ,خب ,کنم ,بیخیال ,فلان ,ادم شو ,ولی خب ,درست میکنی ,داری درست ,که الان

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

sardar_Delha